ای کاش میفهمیدی قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری


***************************************

ای کاش میفهمیدی قهر میکنم تا دستم را محکمتر بگیری 

و بلند تر بگویی بمان نه اینکه شانه بالا بیندازی

 و آرام بگویی هر طور راحتی ...!

----------------____________-----------------


میـــــــگویم : فــــقط دســـــتانـــت...!





دستـــــــانت را در برابرم مـــــشت میکنی
 و مــــــیپرسی : گــــل یا پـــــوچ؟؟؟؟
 و من در دل میـــــــگویم : فــــقط دســـــتانـــت...!



از هم نمی پاشم



دیده ای شیشه های اتومبیل ها را وقتی ضربه ای میخورند و میشکنند ؟ دیده ای شیشه ای  خرد میشوند ولی از هم نمی پاشد ؟ این روزها همان شیشه ام ...
خرد و تکه تکه ...
از هم نمی پاشم ...
ولی شکسته ام ... 
باور کن ...


شاید به اندازه ی رویای تو نباشم ولی آرزوی بزرگ خیلی ها هستم ..


نتوانی انکارم کنی



به کسی که تنهات گذاشت.....

بگو این تو بودی که باختی نه من !

من کسی رو از دَست دادم که دوستم نَداشت . . . !

اما تو کسی رو از دست دادی که عاشِقِت بود .

با آن نگاه پر از راز عاشقي...


دل كه تنگ مي شود، برايش تمام لالايي هاي دنيا را هم كه بخواني، خوابش نميبرد!

دل كه تنگ مي شود، آسمان را هم به مهمانيش دعوت كني، در باز نمي كند!

دل كه تنگ مي شود، در ميان تمام قاصدك هاي عاشق هم، نمي رقصد!


دل است ديگر....


                              بهانه مي گيرد...


                                                         ابر مي شود....


                                        مي بارد...


دل كه تنگ مي شود با خودش هم قهر مي كند!

چشمهايش را مي بندد....

                              خودش را بغل نميگيرد....

    و سكوت مي كند...

دل است ديگر....

دلي كه تنگ مي شود از تمام بهانه هاي دنيا، تنها تو را بهانه مي كند...

تو را...

چشمهاي نابت را......

                      با آن نگاه پر از راز عاشقي...



هوای دیگری در سر دارد ....


من پذيرفتم که عشق افسانه است

=====================================

من پذيرفتم که عشق افسانه است

اين دل درد آشنا ديوانه است

ميروم از رفتن من شاد باش

از عذاب ديدنم آزاد باش

گرچه تو زودتر از من ميروي

آرزو دارم ولي عاشق شوي

آرزو دارم بفهمي درد را

تلخي برخوردهاي سرد را

=====================================

به همین زلالی دوستت دارم


I   LOVE YOU

نه عاشق بوده اند نه عاشق می شوند




نه ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ، ﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ

ﻓﻘﻂ ﺷﻠﻮﻏﺶ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﻫﺎﯾﯽ که ﯾﮏ ﻋﻤﺮ

ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺷﺎﺧﻪ ﭘﺮﯾﺪﻥ ﻋﺎﺩﺗﺸﺎﻥ ﺍﺳﺖ . . .

مثــــــل روزهــــ ـــــای کـــودکیـــمــ ــان


خیلــــــــی دوســتــ ت دارم .


ده تـــــــــــ ـا !


مثــــــل روزهــــ ـــــای کـــودکیـــمــ ــان


عمـیــــــق ، پـــــــ ـاک و بسیـــــــــ ـار ! ! !




دلم گرفته


تا به کی باید رفت از دیاری به دیار دیگر نتوانم ، نتوانم جستن هر زمان عشقی و یاری دیگر کاش ما آن دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم از بهاری به بهاری دیگر آه ، اکنون دیریست که فرو ریخته در من ، گویی ، تیره آواری از ابر گران چو می آمیزم ، با بوسهٔ تو روی لبهایم ، می پندارم می سپارد جان ، عطری گذران آن چنان آلوده ست عشق غمناکم با بیم زوال که همه زندگیم می لرزد چون تو را می نگرم مثل این است که از پنجره ای تک درختم را ، سرشار از برگ ، در تب زرد خزان می نگرم مثل این است که تصویری را روی جریان های مغشوش آب روان می نگرم شب و روز شب و روز شب و روز بگذار که فراموش کنم . تو چه هستی ، جز یک لحظه ، یک لحظه که چشمان مرا می گشاید در برهوت آگاهی ؟ بگذار که فراموش کنم


میام جای همیشگی


هنوزم...
میام جای همیشگی......
به امید این که بیای..........!
 


خدای من

خدای مهربانم !

تو نهایتی نهایت !

تو مهربانترینی مهربان !

با تو من نفس نفس کشیدنم همراه با عطر حضور ناب توست ! و من چقدر خوشبختم که در آغوش امن رحمت تو هستم ای بیکران مهربان !

خدای من !

تو را سپاس برای حضورت ! تو را سپاس برای همه ی موهبت هایت !

من بی صبرانه در انتظار معجزه ی زندگی ام هستم !

معجزه ی آرامش ! عشق ! و خوشبختی !

که ایمان دارم و یقینی عمیق از صمیم قلبم دارم که خیلی زود تو ای خدای مهربانم معجزه ی زندگی ام را به من هدیه می دهی !

خدای من !

می دانی ؟! بیش از عشق بر تو عاشقم ؟!

خدایا ! ........................خیلی دوستت دارم ! ..................

در نفس نفس هایم با من باش !


سکوت



سکوتم را دوست دارم زیرا در آن هزاران فریاد نهفته است و تو ای مهربان فریادم را از سکوتم و از چشمان خسته ام بخوان و یاری ام کن . 

هرگز به دیگران اجازه نده قلم تو را در دست گیرند ...دفتر سرنوشتت را ورق بزنند... خاطراتت رو پاک کننن

و در پایان بنویسند . . .قسمت نبود . . .


منو دریاب

تو که نباشی


لج ميكنم..

بداخلاق ميشوم...

نه چيزي ميبينم...

نه چيزي ميشنوم...

نه چيزي ميگم....

دست خودم كه نيست...

تو كه نباشي،زندگي بايد به كام من تلخ باشد....

سکوت عشق



یادمان باشد : وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم !

در برابرش مسئولیم.

در برابر اشکهایش ؛

شکستن غرورش ،

لحظه های شکستنش در تنهایی و لحظه های بی قراریش.

واگر یادمان برود !

در جایی دیگر سرنوشت یادمان خواهد آورد ،

واین بار ما خود فراموش خواهیم شد !!!

تنهایی